بگو بر خستگان و از‌ راه ‌ماندگان چگونه می‌توان مرهم بود؟
نه بر مستضعفان لاشی‌صفت دنیاندیده‌ی‌ از دیوارهابالاروندگان.
تنها بگو بر خستگان و دردمندان حقیقی چگونه مرهم می‌توان بود؟ 
بگو بر خفتگان در آستان بیداری چگونه مرهم می‌توان بود؟
نه برخود‌به‌خواب‌زدگان تشنه‌ی دنیا.


بگو بر جهان چگونه آستانه می‌توان بود
بر خشم‌دیدگان چشم‌بسته‌ی سختی‌کشیده؟
نه بر ظریفان حقیر نازدیده‌ی پست
نه بر ابلیسان ‌نمای کودک زار.


بر ون خفته می‌خواهم بانگ بیداری باشم
نه بر ابلیسان و سروشان شرّ بیداری‌نما!


آفتاب را می‌خواهم
و موسیقی را
و نور را
بر محتاجان حقیقی‌اش.


حلمی | هنر و معنویت

بگو! | آفتاب و موسیقی |‌ هنر و معنویت | حلمی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها