آن شور حقیقی در قلب، آن آتش‌زنه‌ی بی‌سببی، آن نور حقیقی روح تابیده در سینه‌ی خاکی، آن یافته شود، آن محال در حال، آن در سینه بنشیند، کار تمام است. آنگاه سالک محض به سالک عاشق بدل شده، و سوختن آغاز گردیده و هرگز پایان نخواهد پذیرفت. 


در کوره‌های عشق عاشقان با هم به مزاح‌اند. آن دیدارهای ناب و آن سرودهای خلوص. آن گامهای شعله‌ور و آن چهره‌های افروخته از نور خدا. آن س جنبنده و آن جنبش خزنده‌ی موسیقی حیات در رگان و ریشه‌های آسمانها و زمین. هر سو عشق، هر سو خروش. 


و هرگز آسمان کوتاه نیست بر سر عاشقان، و هرگز زمین تنگ نیست. زمین فراخ و آسمان فراخ، به فراخی سینه‌ی عاشقان.


حلمی | کتاب لامکان


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها