آه بس آفت از این حضرت و آقا گفتن 
راه پایین زدن و حضرت والا گفتن


وه که زین گفت عجب سمّ و بلایا خیزد
پوچی خویش به هر گوش و زوایا گفتن


این همه نقل که از سایه‌ی نیکان دارند
وین همه قول به پیدا و خفایا گفتن


جان تو خسته نشد زین همه ورّاجی‌ها؟
زان دهان کف بنیامد ز سجایا گفتن؟


تو چه‌ای پس تو که‌ای در ره بالارفتن؟
تو به پندار خوشی زین همه هاها گفتن؟


ای عجب دوزخ از این قوم به تک بگریزد
دیو و دد جامه درد زین همه بیجا گفتن


پشت منبر به در آمد به بیابان گم شد
که دگر هیچ نبیند ز پر و پا گفتن


حضرت حق به دمی نادم از این خلقت شد
که تویی بنده چنین پست ز پروا گفتن


تلخ خندید دل خسته ز ویرانی‌ها
حلمی و جام می و این همه رسوا گفتن

آه بس آفت از این حضرت و آقا گفتن | غزلیات حلمی

موسیقی:‌ 

Francesco Cavalli - La Rosinda, Act3


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها