مردمان آهسته‌آهسته به خواب می‌روند و شب آهسته‌آهسته روشن می‌شود. خاموشان آرام‌آرام حجره‌های خلوت و کار ترک می‌کنند و از راهروهای رخشان می‌گذرند و در کوچه‌های باریک شهر و در میادین نادیدنی به دیدار می‌رسند. خاموشان با مشعل‌های خرد و بیداری در دست، به رقص برمی‌خیزند. خورشیدان روز و مشعل‌داران شب، تا چرخ بچرخد و بشر نو شود.


جامها بالا می‌رود و خون طرب به جوش می‌آید، ظلمت پیراهن می‌درد و دیوان و آمال شوم و سرابهای فکر، به سردابها و سراچه‌های تلخ دوزخ روانه می‌گردند تا در آتش خدا از خویش پاک شوند.


خروش خاموشی‌ست،
و آنچه بر صحنه‌ است دیری نمی‌پاید.


حلمی | هنر و معنویت

خروش خاموشی؛ دیری نمی‌پاید | هنر و معنویت | حلمی

موسیقی:‌ 

Warsaw Village Band - To You Kasiunia


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها