لحظاتی دقیق و مفرد که روح فرو می‌ریزد. لحظاتی سخت و یگانه که روح از انسان فرا می‌خیزد و در خدا با خویش روبرو می‌شود. آنگاه آن یگانه، آن هنرمند اعظم، خلّاق بی‌حد، در جان بانگ بر می‌دارد: ای تا بدینجا آمده! جرأت کن و همچون من باش!»


وه، چنین جرأت‌کردنی! چنین جرأت تا بدینجا آمدن، چنین جرأت تا همچو تو شدن! خلقتی به طول انجامید تا بدینجا رسیدن، خلقتی به طول انجامد تا همچو تو شدن. چنین صبوری‌ها باید به جان خرید، چنین رنج‌ها!


آنگاه پرده‌ای از خلاء به پیش می‌کشد، می‌گوید: خلق کن! رقم بزن! جرأت کن، مرا بودن را بیازمای!» 


لحظاتی دقیق و مفرد که روح فرو می‌ریزد. لحظاتی سخت و یگانه، که جان را تاب می‌سوزاند. لحظاتی از روح گذشته، از لامکان برآمده، و حال می‌گوید: اینک زمان خلّاقی!». 


حلمی | هنر و معنویت

هنرمند اعظم: خلق کن! | هنر و معنویت | حلمی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها